در باشگاه ضربالمثل امروز حکایت کوتاهی را از ضربالمثل «سبیلش آویزان شد» میخوانید.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیاتگروه فرهنگیباشگاه خبرنگاران جوان؛ بخش قابل توجهی از ادبیات هر ملتی را ادبیات عامیانه تشکیل میدهد. ادبیات عامیانه از گستردگی زیادی برخوردار است. ترانهها، لالاییها، امثال و حکم، کنایات عامیانه، چیستانها، اشعار عامیانه و نمونههایی از این دست از جلوههای ادب و فرهنگ عامیانه به شمار میروند.
در کتابهای امثال فارسی مرز مشخصی بین امثال و مثل نماها مانند حکم، کنایات، زبانزدها، تکیهکلامها و اندرزها در نظر گرفته نشده و همه آنها را تحت عنوان امثال و حکم جمعآوری کردهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «سبیلش آویزان شد» میپردازیم.
*********************************
ضربالمثل «سبیلش آویزان شد» را معمولاً زمانی به کار میبرند که بخواهند اشارهای کنند به پکری و ناراحتی فردی. به عبارتی این مثل را بیشتر زمانی به کار میبرند که فردی دچار سرخوردگی شده باشد و به او توجه سابق نشود.
در دوران صفویه پادشاهان همواره سبیلهای پر و پیمانی داشتند و بناگوش در رفته. از همین رو بود بسیاری از حاکمان و درباریان سعی میکردند تا سبیلهای خود را به شکل پادشاهان خود دربیاورند تا به این بهانه مورد تمجید و توجه آنها باشند.
تا اوایل سلطنت صفویه ریش بلند هم مورد توجه بود اما شاهعباس که آمد، آن را «جاروی خانه» خواند و دیگر نگذاشت فردی ریش بلند بگذارد. اما همچنان بر داشتن سبیل پهن و بناگوش در رفته تاکید داشت.
سلام دوستان وسروران عزیز
به وبلاگ خودتان خوش آمدید امیدوارم لحظات شادی داشته باشید لطفا پس از خواندن و مشاهده هر مطلب نظرات خود را مرقوم فرمایید. متشکرم